سرآغاز
امروز برای من روز موعوده...روزی که به خودم وعده داده بودم...
امروز روزیه که میلرزد دلم،دستم...گویی در جهان دیگری هستم...
امروز همون حس خوشیه واسم که شبهای تولد برای هم آرزو میکنیم،،شاید امروز دعای برآورده شده ای در شب تولد....سالگی ام باشد.
امروز حس لحظات قبل از تحویل سال،حس صبح های اول فروردین،حس تاریخهای خوش را دارم...
امروز درهای روحم و زوایای ذهنم را به روی جهان مرموز روبه رو گشودم تا به استقبال شماهایی بیایم که برای دیدار از دنیای درون من آمده اید...
شما تنها سرزده های بی دعوتی هستید که شادی آفرینند😊
سلاام...من سایه هستم...اینجا از تاریک،روشنهایم مینویسم...
از زندگی ام،احوالم،روزهاو شبهایم....اندازه ی شجاعتم بی نقاب و پرده...باشد که شجاعتم در پیشگاه شما روز به روز بیشتر شود...
خوش آمدید...خوش قدم باشید...خوش خبر....
(پاییز جان هر سال آمدنت بر من میریزد
و زیر آوار نورسیده ات،کهنه ها جان نمی گیرند،
خاطرات خاطره میمانند و من چشم به راه...
رسیدنت به خیر...خوش قدم باشی...خوش خبر...
خبر از تکرار تاریخهای شیرین بده...)
خودم 😃