سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

وارد مرحله ی تازه ای از گمگشتگی و تاریکی شدم. چیزی که بسیار عجیبه و خیلی به ندرت در من رخ میده اینه که نتونم بنویسم!! نه اینکه میلی نباشه. نه اینکه ایده ای نباشه. نه اینکه هیجان و اشتیاقی نباشه. همه ش هست اما من نوشتنم نمیاد. ویسم نمیاد. و حتی وقتی می نویسم اونجور به شعفم نمی اندازه نتیجه نهایی.. چون من جز با آزادی تمام و.... تمام نمی تونم کاری رو انجام بدم (دیدید حسش هست اما کلمه ش نمیاد 😂😂‌) 

 

و خب واکنش من در مقابل این مورد و چیزهای دیگری که هست و در بی نوری و گم شدنم تاثیر دارند،، چیه؟ هیچی!! بی هیچ عجله، زور، تقلا، فشار، هدف، زمان تعیین کردن، ناامیدی، قضاوت و تحلیل(این یکم میاد 😊) دارم نگاهشون میکنم. دارم بهشون توجه میکنم. دارم به خودم و اوضاع مهر و عشق و فرصت و حق میدم... 

 

و راستش من عاشق و دلباخته ی گم شدن، تاریکی، اشتباه کردن، اشتباه رفتن، هیچ شدن و بازی های روزگار هستم... 

 

چون هیچ چیز اندازه ی اینها راه تازه، گشایش، رشد، پیش روی، تجربه های ناب، رفتن به مرحله های جذاب تر، رهایش، آزادی، قدرت های شخصی و نور سربی رنگ خلسه آور...  واسه م به بار نیاوردن.. 

 

حس اینکه دنیا دیگه میخوای چه کنی؟! 😂. من همونطور که قبلی ها رو  همونقدر که بلد بودم و در زمان و نوع خودش کامل و کافی بود،، گذروندم.. بقیه رو هم خواهم گذروند با تسلیم پویا و با صبر فعال.. 

 

گم شدن و بی نوری لازمه ی هر راه تازه و هر گذر از ترس، هر بیرون رفتن از منطقه امنه... اصلا اینها اجتناب ناپذیرهای زندگی ایه که توش انتخاب کردی آزادانه بپری!!

فقط کافیه بدونیم هیچ جاااا هیچ خبری نیست جز اینجا. و با لحظه و حال خودمون بخندیم و بدرخشیم و برقصیم.... ☘️☘️☘️

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۱۲
سایه نوری

این مدت خیلی کارها رو پیش بردم:

من همیشه سر کلاسها جوری می شینم انگار آخرین بار شنیدنشونه. اما خیلی با دقت تر شنیدمشون که برای امتحانات تقریبا وقتی نذارم 😅 و خب یادگیری هم همیشه برای من قشنگه. فایل هایی رو باید روشون کار می‌کردم که خیلی خوب جلو رفتم. استارت یک سری کارهام رو زدم. و..

با وجود مشغله ی زیااد، خونه تمیز موند، آشپزخانه با غذاهای سالم، سبزیجات تازه و کیکهای لطیف، روشن و خوشبو و سلامت موند و.. 

 

خب از خودم خیلی راضیم. هرچند دیروز و امروز تنش رو زیر پوستم حس میکردم. و ردی از فشار رو می دیدم که حتما باید بهش رسیدگی کنم. چون مشاهده ی همه جانبه و ریزبینانه ی خود، لازمه ی عشق به خوده.. و یکی از راه‌های رسیدگی من، گفتگوهای سالم با خوده. که یک دفعه می بینم واگویه ای نیست و من دارم با یک دوست، گپ شیرین میزنم 😊

 

استادم پیام داد و گفت برای ارائه ت، افراد بزرگی دعوت هستن و... و این ارائه، از اون کارهاست که هی ازش میترسیم اما تهش که از پسش براومدیم، یک قدم از خودمون جلوتریم و می بینیم ترسی نداشت و چه شیرین عسلی شد 😊 ولی باید روش کار کنم و مثل همیشه در دقیقه نودترین حالتشم.. 

 

امتحانات میان ترم هم از شنبه به طور فشرده شروع میشه. فقط تاریخ هاشون رو یادداشت کردم که یادم نره برم سرشون 😅 والا خوندنشون پیشکش. ولی خارج از شوخی، حتما باید دقیقه نودهایی رو واسه شون صرف کنم 😂

 

دوشنبه اونقدر سرگرم کارم شدم و توش غرق بودم که یادم رفت برم سر کلاسم. و به 20 دقیقه آخرش رسیدم.. 😅

 

و خب... یادم بمونه تو کارهایی که شروع کردم، قدم های شجاعانه بردارم و با جسارتم بتازم.

یادم باشه آزاد، ناشیانه، واقعی و دیوانه وار برقصم.

یادم باشه هیچی جدی نیست و مهم فقط بهترین خودم بودنه. بهترین هرکس یه شکله. بهترین من در این لحظه، ساختن جهان رؤیاییم هست که توش شجاعانه و دیوانه وار و عجیب برقصم.. 

بهترین ما هر لحظه یه شکله. با همونی که لحظه، الان واسه ت خواسته هرچند کم:

شجاعانه پیش بری...

و جسورانه برقصی... 

و به اونچه دنیا، دیوانگیش میدونه و ناجور، اما قلبت تاییدش میکنه، عمیقانه اعتماد و عمل کنی... 

برکت و فراوانی و خیر ازش سرازیر میشه.

 

همین دیگه. من برم دمنوش گل سرخم رو با کیکی که امروز پختمش، بخورم.  خورش کرفس رو بار بذارم که غذای فردا که از 8 صبح تا 7عصر کلاس دارم، فکرم رو بهم نریزه!! 

 

حواست هست چه چیزاهای کوچیکی میتونه انرژیِ فکرت رو بندازه تو مسیر نادرست؟ پس فقط دست به کار شو!! 

 

معمولا بزرگترین ها، از همین کوچکها شروع میشه اگر اصلا بزرگ و کوچکی در کار باشه!! 

 

 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۵۷
سایه نوری

این مدت خیلی کارها رو پیش بردم:

من همیشه سر کلاسها جوری می شینم انگار آخرین باره شنیدنشونه. اما خیلی با دقت تر شنیدمشون که برای امتحانات تقریبا وقتی نذارم 😅 و خب یادگیری هم همیشه برای من قشنگه. فایل هایی رو باید روشون کار می‌کردم که خیلی خوب جلو رفتم. استارت یک سری کارهام رو زدم. و..

با وجود مشغله ی زیااد، خونه تمیز موند، آشپزخانه با غذاهای سالم، سبزیجات تازه و کیکهای لطیف، روشن و خوشبو و سلامت موند و.. 

 

خب از خودم خیلی راضیم. هرچند دیروز و امروز تنش رو زیر پوستم حس میکردم. و ردی از فشار رو می دیدم که حتما باید بهش رسیدگی کنم. چون مشاهده ی همه جانبه و ریزبینانه ی خود، لازمه ی عشق به خوده.. و یکی از راه‌های رسیدگی من، گفتگوهای سالم با خوده. که یک دفعه می بینم واگویه ای نیست و من دارم با یک دوست، گپ شیرین میزنم 😊

 

استادم پیام داد و گفت برای ارائه ت، افراد بزرگی دعوت هستن و... و این ارائه، از اون کارهاست که هی ازش میترسیم اما تهش که از پسش براومدیم، یک قدم از خودمون جلوتریم و می بینیم ترسی نداشت و چه شیرین عسلی شد 😊 ولی باید روش کار کنم و مثل همیشه در دقیقه نودترین حالتشم.. 

 

امتحانات میان ترم هم از شنبه به طور فشرده شروع میشه. فقط تاریخ هاشون رو یادداشت کردم که یادم نره برم سرشون 😅 والا خوندنشون پیشکش. ولی خارج از شوخی، حتما باید دقیقه نودهایی رو واسه شون صرف کنم 😂

 

دوشنبه اونقدر سرگرم کارم شدم و توش غرق بودم که یادم رفت برم سر کلاسم. و به 20 دقیقه آخرش رسیدم.. 😅

 

و خب... یادم بمونه تو کارهایی که شروع کردم، قدم های شجاعانه بردارم و با جسارتم بتازم.

یادم باشه آزاد، ناشیانه، واقعی و دیوانه وار برقصم.

یادم باشه هیچی جدی نیست و مهم فقط بهترین خودم بودنه. بهترین هرکس یه شکله. بهترین من در این لحظه، ساختن جهان رؤیاییم هست که توش شجاعانه و دیوانه وار و عجیب برقصم.. 

بهترین ما هر لحظه یه شکله. با همونی که لحظه، الان واسه ت خواسته هرچند کم:

شجاعانه پیش بری...

و جسورانه برقصی... 

و به اونچه دنیا، دیوانگیش میدونه و ناجور، اما قلبت تاییدش میکنه، عمیقانه اعتماد و عمل کنی... 

برکت و فراوانی و خیر ازش سرازیر میشه.

 

همین دیگه. من برم دمنوش گل سرخم رو با کیکی که امروز پختمش، بخورم.  خورش کرفس رو بار بذارم که غذای فردا که از 8 صبح تا 7عصر کلاس دارم، فکرم رو بهم نریزه!! 

 

حواست هست چه چیزاهای کوچیکی میتونه انرژیِ فکرت رو بندازه تو مسیر نادرست؟ پس فقط دست به کار شو!! 

 

معمولا بزرگترین ها، از همین کوچکها شروع میشه اگر اصلا بزرگ و کوچکی در کار باشه!! 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۵۶
سایه نوری