در حالی که به دستش آورده ام، هستم!
با حالی بسیار خوب اینجام...
با هیجانی خوش به جای اضطراب، اینجام...
این حال، به من تقدیم نشده! به دستش آورده ام...
به دستش آورده ام نه با شعار ( خواستن، توانستن است) و... با نخواستن و نتوانستن و کنار گذاشتن و رها کردن و تمام کردن و ناامیدی از چیزی که نمی شود که نمی شود که نمی شود،، به جای تکرارش برای شدن!!!
تکرار این واژه ی پیچیده ی انسان برانداز...
اون جمله هست ها... برای من اینجوری بهتره : با برگشتن به جایی که درش گریستی، نخواهی خندید. با برگشتن ها فقط تکرار خواهی کرد و در تکرار پوسیده و مرگیده خواهی شد. بلکه با درکش و پذیرش ناتوانی و محدودیت های انسانی ت هست که،، در جایی که گریستی،، خواهی خندید...
( توضیحش مفصله)
خونه برق می زنه.. دو تا از کارهای رومخ امسال در راستای پایان نامه تیک خوردند. چایی می نوشم با توپک های تیرامیسویی بی شکر و دسر شیری بی شکر.... نرم و لطیف و خوش خوراک :)
و شادم... و سبکم... و برخاسته ام!!
خیلی زیاد کلاس دارم. شنبه ها.. یکشنبه ها.. سه شنبه ها.. چهارشنبه ها.. پنج شنبه ها!! سالهاست وضعیتم اینه. فروردین سال جدید هم کلی آموزش اضافه میشه...
از آموزش های قبلی که ماه ها پیش تمام شدند هم در جریان امتحانات و کارهای نهایی ترم آخر و ارائه های کلاسی و روند پایان نامه عقب افتادم... که برای همه شون برنامه ریزی در حال انجامه. اما خب با اینکه یادگیرنده بودن و جستجوگری جزئی از منه، این روند و بی توجهی به ابعاد دیگر واسه م فرسایشی شده که در حال بررسی ش هستم...
در حال طراحی یک دوره آموزشی هستم. باید مطالبم رو در راستاش نظم و قوت بدم...
در حال خوندن دو رمان هستم. غرق می شم توشون. هیجان زده میشم. برافروخته میشم. آرام می گیرم. خلاصه کیف می کنم و حظ زیاد می برم از خوندنشون. تمام شدند ازشون میگم...
فنرهای درهم فشرده زندگیم، سالها گیرافتلدگی م، سالها ادامه دادن، سالها بی زندگی ای و بی.... در کنار کلماتی دیگر،، در حال باز شدن هستند. در حال گشودگی... در حال عبور و گذر و گذار..
در حال لذت بردن هستم... از کلافگی می آیم.
در حال زندگی هستم... از مرگ می آیم.
در نظم هستم... از شلوغی می آیم.
در آهستگی هستم... از سراسبمگی می آیم.
در آرام هستم... از آشوب می آیم.
در رضایت هستم... از نارضایتی می آیم.
در آسمان هستم... از خاک می آیم.
در سکون و ثبات هستم... از معلقی می آیم.
در تعلق هستم...از طرد می آیم.
در............ در بدنم هستم... از تروما می آیم!!
در اینها می روم و می آیم... ظرفیت تحمل ناکامی و نتوانستن را گسترش میدهم؛ نتوانستن برای توانستن در اشتیاق ها!
خوشحالم که میخونم شمارو
حال خوشتان پایدار 💫