سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

خودم رو جمع و جور کردم!

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۲۹ ب.ظ

این مدت هر صبحی که رسید انگار بهم میگفت: اتفاقات این روز را دریاب😅 از خرد شدن گوشیش یا خراب شدن لپ تاپم.. از دعواهای دو نفره تا تصادف 😉 و... ... ... 

اما خب الان سایه اینجاست و باید بگم که هیچ کدوم از اینها نتونستن ذهن منو خیلی درگیر کنن.. 

 

مامان اینا دو روزی پیشمون بودن. و مامانم کل یخچال و کابینت ها رو ریخت بیرون و از نو چید. هرچند من یک شلخته ی تمیزم و خودم راضیم از اوضاع اما مگه میشه مامان من تحمل کنه؟ و خب باید بگم عالی شد وضعیت آشپزخونه😅 

 

این مدت کارهام رو تحویل دادم؛ کار تازه گرفتم؛ مقاله ی نشریه رو نوشتم؛ یکی از تحقیقات دانشگاهی رو تحویل دادم. فیلم دیدم و نوشتم و نوشتم.. رمانم رو خوندم.. 

 

هرچند هربار میخواستم ول کنم اما دندانپزشکی رفتن رو ادامه دادم. خب بااینکه من عاشق ظاهر دندونهام هستم و جز اون بخش از ظاهرمه که همیشه بهشون با کیف و شکر نگاه میکنم، اما جنس خوبی ندارند خب 😅 هرچند همه همیشه منو درحال نخ دندان کشی و مسواک زدن میبینن، اما پوسیدگی از رگ گردن به من نزدیکتره 😊 با وجود رسیدگی به تغذیه و مولتی ویتامین و... 

و الان خیلی خوشحالم که یک بار از دوشم برداشته شده و مستمرانه😉 ادامه ش دادم.  رسیدگی به خود خیلییی جذابه..

آب رسان و بالم لب و محصولات رسیدگی به پوستم که تمام شده بودن و پشت گوش می انداختم رو خریدم و وقتی دستم رو روی پوستم نوازش میدم انگار بزرگترین کار دنیا رو دارم واسه خودم میکنم. حس رسیدگی به خود بی نظیره. وسط تمام مشغله ها و غمها یادتون نره ..

 

 دو روز گذشته رو چسبیدم به کارهام و تحویلشون دادم چون تا ۳۰ آبان فقط مال درس و دانشگاهه: چهارشنبه (فرداست 😂) امتحان میان ترم، یکشنبه امتحان میان ترم، شنبه کار سنگین کلاسی، تحویل یه پروژه و پرسش ازش، تحویل یک تحقیق زمان گیر تا پایان ۳۰ آبان...

خب ۱ آذر رهایی را آرزومندم 😇😇 هرچند این ۲ هفته رو من کیف خواهم کرد چون تمرکز روی کارهام و تمام کردنشون از بزرگترین شادی های دنیاست واسه من. چون نیمه کاره رهاکن هستم من 😅

 

این مدت این مینی سریالها رو دیدم و به شدت چسبید بهم.. به خصوص اگر خانواده و کودکی هاتون همیشه نقطه ضعفتون بودن، بهتون پیشنهادشون میدم این ۳ تارو:

The queens gambit عالی بود ما که عاشقش شدیم.

sharp objects کمی تلخی و... داره اما منکه عاشقش شدم. و دختر قصه باز هم عاشقم کرد. همونطور که تو فیلم (جولی و جولیا ) کرده بود

patrick melrose کمتر از اون دو تا دوسش داشتم اما پیامهای خوبی داشت.. و حتما پیشنهادش میکنم.

 

مدتی بود که یک سریال طولانی رو هم شروع کرده بودیم که تمام شد اما تو معرفیش شک دارم.. حالا تا بعد 🙃

 

دیگه اینکه این روزها نگاههای نو، اصالت زندگی و واقع بینی ها هربار منو نجات میدن؛ اینکه سیاهی ها، رنجها، بی عدالتی ها هستند، ناخوشی ها هست و دنیا رو هرچی واقعی تر ببینی بیشتر شگفت زده ت میکنه.

شاید نباید حل کرد، باید حل شد.. باید از کنار زندگی گذشت و زندگی کرد.. 

باید ترسید و شجاعت کرد.. 

باید از دل واقعیت ها، رویا ساخت.. 

باید سیاهی شب رو شناخت و به نقره ای ماه نگاه دوخت..

باید پذیرفت و از دل پذیرفتن ها، آجرهای جهان تازه را بیرون کشید و دیوار دیوار ساختش..

باید دست از سر خود و دنیا برداشت و صلح رو جاری کرد..

باید خود رو شناخت و خود را توجه کرد و خود را عشق داد تا پذیرفتن واسش راحت تر بشه..

باید در هر تلخی جاری شد و از توش شیرینی ساخت..

باید خلاق بود و از نیمه ی خالی لیوان آب نوشید.. چون دیدن نیمه ی پر لیوان کافی نیست.. 

باید با وجود همه چیز و هرچیز، بدون تقلا برای گشایش، بدون زور زدن برای تحلیل و حل، پیش رفت. باید تاب آوری های زیبا ساخت..

چون گذشتن که میگذره اما باید خلاقانه و با روش خود، با نگاه آگاه و تیز و با ذهن روشن، پرمعنا و ارزشمند گذروندش.. چون معناست که ما رو نجات میده. ( یافتن معناهای هر چیز؛ که کاملا میتونه شخصی و فرمالیته باشه. و عجیب و بی معنا برای دیگری) چهارچوبها رو بشکنید و معناهای عصیانی و شخصی و (خود، خواه) و (کار راه بنداز) واسه خودتون بسازید.. 

باید در ندانستن ها غرق شد و مدام دنبال کشف نبود..

اینجوری بیشتر کشف و گشایش و حال خوش جاری میشه.. 

باید لذت را از شادی تفاوت داد و هرکدامشون رو به روش خود دید و با راه خود رسید و یافت و ساخت.. 

خلاصه که هرچیزی رو نباید حل کرد و نباید خواست که نباشه؛ بلکه باید با وجودشون و با حضورشون ساخت. دنیای خود را ساخت.

و از دل هر (نه چندان خوب) ، (شگفتی) را بیرون کشید...

...این شگفتی با ذهن صلح جوی خلاق،  درون روشن و آگاه به خود و لحظه، جوری ساخته میشه که به نفس نفس بیفتیم زیر سنگینی گشایشش...  

 

 

 

 

 

 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۲۰
سایه نوری

نظرات  (۲)

۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۱ گیسو کمند

چی بگم؟ زیبا؟ عالی؟ شگفت انگیز و خیال نواز مثل همیشه به به

به نفس نفس افتادن زیر سنگینی گشایشها رو تجربه کردم طوری که احساس کنم این کالبد زمینی تحمل پردازش این همه انرژی دریافت شده رو نداره. انسان موجود عجیبیه نه؟

پاسخ:
گیسویی قشنگ... 
دقیقا آدمی، ساده ی پیچیده ی عجیب و غریبیه 😊😊
چی هستیم دقیق ما؟! 😅😅
۲۰ آبان ۹۹ ، ۱۲:۵۷ بلاگر کبیر ^_^

سلام زیبا❤

 

سالها بود به آدمها توضیح میدادم من با اینکه خیلی چیزام مرتب نیست اما کثیف نیستم. بعد الان این ترکیب جادویی شلخته ی تمیزو دیدم و حسابی خوشم اومد.
 

تصادف آسیب جسمی داشته ؟ چون گفتی مادرت اینا اومدن موندن میپرسم. الهی که بخیر گذشته

 

 

پاسخ:
سلام جانم😘
آره این ترکیب از خودم نبود اما منم که شنیدم خیلییی دوسش داشتم. شلخته های تمیز فک کنم همه شون دوسش دارن.. 😅
نه خداروشکر.. واسه موضوع دیگه ای اومدن، مامان شب پیشم موند .. 😊🥰
مرسی ازت ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">