قانونهای زندگی من
وقتی شبم رو با دعوا خوابیدم هرچند تهش به اشکهای عاشقانه و کلمه های جادویی کشید اما حل نشد!
وقتی صبحم رو بی انرژی و دیرتر از همیشه پا شدم هرچند تهش به یک میز صبحانه ی ساده و دلچسب کشید اما حل نشد!
اما با وجود همه چیزز، وقتی از فکر نوشتن تو وبلاگ و گذاشتن عکس اینجا، قلبم کوبید و رقصید و ۲ برابر بیشتر خون ریخت تو تن رگهام، آزاد شدم با اینکه حل نشد!
با اینکه الآن کمی قلبم گرفته و منقبضه.. اندکی استرس دارم.. منتظرم و گیجم و فلان(بیشتر از این حال حس یابی ندارم 😊) اما فکر کارهایی که دوسشون دارم، هنوز میتونه پرنده م کنه. فکر تماشای ماه کامل هنوز میتونه دیوانه م کنه.. اینها قوی میکنن منو؛ قوییییی....
فکر خوندن و نوشتن و قوی کردن زبان و کتابهایی که میخوام بنویسم و سفرهایی که میخوام برم و دانشگاه و رشته ی عزیزم و کسب و کارم و استقلالم و....
حتی فکر همین حالا، همین لحظه ی ساکت حل نشده هم، قلبمو دی جی میکنه و سلولهامو رقصنده هایی رها و بیخیال و آزاد😊😊
به خودش که فکر میکنم، همین حالا دلم براش تنگ میشه؛ واسه صدای عجیب و چشمهای عجیب ترش...
همین حالا هم دونفره هامون دلم رو آب میکنه... دونفره ای که از قرنهاا پیش شروع شده و بارها ترک خورده، خرد شده حتی! بارها خراب شده، له شده حتی،، اما هنوز هر روز که روز نو میشه اونم نو و تازه میشه با اینکه حل نشده!
بعد به این فکر میکنم چرا باید منتظر باشیم:
رابطه ها حل بشن...
ترسها، شجاع بشن... غمها، شادی بشن... کمبودها، زیاد بشن... بعد زندگی کنیم،، بعد کاری که میخوایم رو بکنیم؟؟!!
اصلا این بعد،، کی از راه میرسه که هزار ساااااله نرسیده!!
اصلا چرا همیشه تو فکر حل شدنیم؟ چرا همیشه تو فکر بهتر شدنیم؟ چرا یک بار حل نمیشیم؟!
آخه مگه همینی که هستیم، چشه؟ مگه با همینی که هست و هستیم، نمیشه کاری کرد؟؟
من میدونم اگه با همینی که هستم و دارم، نتونم با هیچ چیز دیگه م نخواهم تونست...............
چرا فکر میکنیم سرخوشی مال بعده... ؟؟؟
چرا فکر میکنیم شادی باید نفر دوم باشه؟! باید وابسته به دیگری باشه؟! شادی، قوی و مستقل و تنها و وارسته و جادوییه....
شادی بی دلیل رخ میده اگر ما با همه چیز زندگی کنیم:
با غممون، با رنجمون، با کمبودمون، با لذتمون، با اشتیاقمون، با ...........
با حل نشدنهامون... !!
#انتظار_رو_خاموش_کن
#زندگیت_رو_روشن_کن
#حل_نکن
#حل_شو
#این_پست_ادامه_دارد... #چون_حل_نشده !!!
سلام سایه
نمی دونم چرا
ولی دلخوری ها یا دغدغه ها گاهی تمام فکر آدمو پر می کنه
وقتی آدم پر از این افکار باشه خیلی سخته لذت بردن
میشه جلوی بعضیاشون رو گرفت ولی جلوی بعضی دیگه رو شاید نشه