سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

ماه آبی کامل، روزی از نو مینویسمت!

شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ب.ظ

دخترک، هر صبح قلموی گیسوانش را در مرکبی نارنجی میزد و مینوشت؛ از گندم زار گیسوانش شعر چکه میکرد و سر صبحی، غروب میشد...

 

من به این فکر میکنم که وقتی با سبزه ی چشمانش مینوشت، بیابانی را جان میداد یا سبزه ای را می رویاند؟! 

 

سکوتش را فقط ابرها بلد بودند؛ با لبانش که مینوشت باران میگرفت و دانه، دانه انار می بارید!

 

مینوشت و چیزی کم بود.. می بارید و چیزی کم داشت.. غروب را میکشید و رنگ طلوع را نداشت.. پاییز را مینوشت و حرف ب را نداشت! 

 

به پرنده ها که رسید، از شکمش جوانه زدند؛ او نفسهای بریده میکشید و پرنده ها نوک میزدند. مهاجرت پرنده ها از جهان شکمش، مهاجرت دخترک به جهان دیگر بود.. 

 

از هر قطره ی خونش، دختری قرمز شد و از هر دستش، درختی سبز؛ پربار و بلند و ریشه در خاک... 

 

نتوانست ماه کامل آبی را بکشد.. هرچه آبی داشت و هرچه آ و ب داشت، آب نوشته بود و آب نوشته بود و رودی ساخته بود برای تشنگی پرندگان نوظهور... 

 

اما راستش را بخواهید او بیش از هرچیز عاشق ماه کامل آبی بود!!

 

اما به جایش سرخ ترین پرواز را نوشت...

 

همین حالا، بی ویرایش به مناسبت ماه کامل آبی امشب... 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۰
سایه نوری

نظرات  (۷)

۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۳:۱۱ بلاگر کبیر ^_^

دیووونه ماه به غیر از نیایش حالا منو یاد تو هم میندازه. اون شبِ ماه آبی کامل من بهش نگاه کردم و از خودم پرسیدم سایه هم حواسش بهشه یعنی؟؟؟

پاسخ:
اینکه ماه، تو رو یاد من بندازه، بی نظیره که 🥰
تمام اون شب حواسم بهش بود.. و روی پشت بوم زل زده بودم بهش.. 
نگاه آنشرلی طور عاشقت به عناصر طبیعت رو دوست دارم 😇

سلام سایه

بهتری؟

پاسخ:
سلام جانم.. 
بله ممنونم.. 
مرسی که به یادم بودی.. عالیی باشیی ⚘⚘🌿🌿

درسته که ماه آبی یه افسانه‌س که توی انیمیشن اسمورفها هم ازش استفاده شده ولی همینکه آدم فکر کنه وقتی ماه آبی میشه اتفاقهای خوبی میوفته ته دلش قنج میره:)

پاسخ:
کلا این ماه خیلیی دلبر و عجیبه.. جنون و جلا رو همزمان داره.. دل آدمو هربار مثل کودکی که واسه بار اول دیدتش، به تالوپ تولوپ میندازه.. 😊😇

خیلییییی زیبا بود💓💓💓

من دیشب طلوع قرص کامل و بزرگ ماه رو دیدم. درخشنده بود اما رو به زردی میزد ، خسته بود ولی مصمم.

پاسخ:
خسته اما مصمم؛ گاهیم زندگی این شکلیه.. ایمان به گذشتن؛ شفاست.. 
از عناصر طبیعت میشه آموخت.. خسته اما درخشان گیسو، همینطوره.. 

واقعا فوق‌العاده بود!

حالم رو خوب کرد!

 

 

پاسخ:
ممنون.. 
چه خوب که حال خوب کن بود واست 😊
۱۰ آبان ۹۹ ، ۲۳:۰۲ زهرا بیت سیاح

هر پایانی شروع چیزی دیگر است.

شاید دخترک نباشد ولی دختری که از دستانش سبز شد و آن سبزه زاری که از سبزی چشمانش و آن دخترکانی که از قرمزی خونش همه آن ها زیر نور ماه کامل آبی خواهند درخشید. شاید دخترکی دیگر این عشق را ادامه دهد.

پاسخ:
دقیقا هر پایانی، یک شروع عجیب تو خودش داره.. 
شاید زهرا جان؛ کی میدونه ... 
۱۰ آبان ۹۹ ، ۲۳:۰۲ زهرا بیت سیاح

هر پایانی شروع چیزی دیگر است.

شاید دخترک نباشد ولی دختری که از دستانش سبز شد و آن سبزه زاری که از سبزی چشمانش و آن دخترکانی که از قرمزی خونش همه آن ها زیر نور ماه کامل آبی خواهند درخشید. شاید دخترکی دیگر این عشق را ادامه دهد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">