سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

خنکای تاریک امروز

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۵ ب.ظ

خونه نیاز به رسیدگی داره و برخلاف اغلب مواقع بهم ریخته و... شده؛ هرچند تو  ۱ ساعت میتونه برق بیفته اما من الان بعد از کلاس صبحم، فقط دلم میخواست لم بدم زیر پتوی نرم و صورتیم و بنویسم... خب چه اشکالی داره یه وقتاییم خونه اینه و من نوشتن میخوام... 

 

خونه رو سکوت مطبوعی فرا گرفته؛ هوای ابری و زمین باران خورده و تاریکی ملایم روز من رو به وجد آوردن. ساعت ۱ کلاس بعدیه. ناهار داریم پس بعد این پست یه کیک وانیلی نرم و لطیف و طلایی میپزم و جشن امروز رو پررونق تر میکنم 😊

 

هوای ابری و کلمات من؛ شب مهتابی و کلمات من؛ شب و کلمات من؛ روز و کلمات من؛ درخت و ... طبیعت... من عاشق این قشنگی هام. و این قشنگی ها کلمات من رو متبلور و برجسته میکنند.

 

تا حال فکر کردید به عناصر اطرافتون چطور میتونید با نگاه تازه ی اولین نگاه کنید؛ نگاه جستجوگر و متعجب یک کودک؟! نگاهی که عادت نکرده؛ نشناخته؛ خاطره نساخته؟!

 

داشتن نگاه خلاقانه و دید هنرمندانه خیلی سخت نیست، همه ش هم ذاتی نیست. فقط کافیه شروعش کنید. از ابرها صورت یک گاو رو بیرون بکشید و از یک قطره ی بارون، انعکاس رویا رو... از تنه ی درخت، طرح و نقش رو.. از روی شیرقهوه ی صبحتون، پر یک پرنده رو ... 

 

 

درک ما از دنیا، ویژه و خاص خودمونه و به خیلی چیزها مربوطه؛ اون خیلی چیزها رو میشه یافت و خلق کرد.. خلق آزاد رهای وحشیانه ی ناشیانه ی شجاعانه؛ بدون انتظار بهترشدن، بدون اسیر به وقتش شدن، بدون اسیر امنیت ساختگی شدن.. بدون اینکه اسیر موانعی بشیم که فکر میسازه...  

(تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز) 

موافقین ۵ مخالفین ۱ ۹۹/۰۹/۰۲
سایه نوری

نظرات  (۵)

۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۳۰ گیسو کمند

حجاب راه تویی حافظ ، از میان برخیز/ خوشا کسی که در این راه ، بی حجاب رود.

 

پاسخ:
عاشق این بیتم من.. عاشق هااااااا .. 
۰۴ آذر ۹۹ ، ۰۸:۱۳ خانم ۲۹۱۲

تاریکی ملایم روز ... خیلی خوب بود.

منم این تاریکی رو دوست دارم... هر چند بسته به حالت داره ممکن این تاریکی برات دلتنگی بیاره ... اما گاهی هم واقعا حالت رو خوب میکنه ...

پاسخ:
این تاریکی ملایم روز واسه من همیشه هیجان انگیزه .. 
چه اسم جالبی خانم ۲۹۱۲... 😊
۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۶ بلاگر کبیر ^_^

جانم به اون نگاهت

پاسخ:
ممنونم مینا 😘😊

همه ی پستت یکطرف... مصرع اخر هم یکطرف...

 

سایه...

من پر از حجابمممممممم

هیییییچی نمیبینم ، نمیشنوم... لذت نمیبرم.... حس نمیکنم

در حالیکه عاجزانه دنبالشون هستم.

پاسخ:
میدونی چون عاجزانه دنبالشونی اقاقیا... نگرد،، شل کن، سخت نگیر  😅 
منم اینقدر حجاب خودم میشم و حجاب دارم که نگو .. اما عجله ندارم.. رها میشم و اجازه میدم برن هرموقع میخوان.. 
و اینکه هیچکس نمیتونه بهت بگه چه کنی؛ نقطه ی اولش شروع در عین کامل نبودن و حتی بد بودنه؛ نقطه اولش شجاعت کردن در عین از ترس لرزیدنه؛ نقطه اولش پا از دایره امن بیرون نهادن ناگهانی بی تدبیر بی مصلحت اندیشی بی فکره.. بزن بیرون بابا، نه ما خیلی مهمیم نه دنیا نه اتفاقاتش.. 
البته اینها نظرات منه، ممکنه درست نباشن ولی باور امروز و این لحظه م هستن
۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۲:۴۹ Sepideh Adliepour

از اون حال خوب کننده های واقعی بود((:

پاسخ:
چه خوب؛ خوشحالم 😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">