سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

روزهای عجیبم..

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۲۱ ب.ظ

از ساعت 8 کلاس داشتم. 1:30 کلاس بعدی هست. اما من دیگه فقط دلم نوشتن اینجا رو خواست. همسر صبح ساعت 7 رفت جایی و احتمالا فردا عصر به بعد برمیگرده.

 

این روزها، حس و حال عجیبی دارم. شوق و غم، همزمان تو قلبم پیچیده ن. و میدونم شوقم پیشم میبره و غمم عمیقم میکنه. و من از تصور مسیر تازه ای که اول اولشم، ترکیبی از حس های مختلف شادی، هیجان، امید، شوق، ترس، غم و... هستم اما در نهایت، شجاعت و جسارت رو انتخاب می‌کنم. 

 

آیا میشه، نکنه نشه، سخته و فلان های این مدلی رو با سختش نکن، پیچیده ش نکن، بهش فکر نکن و فقط انجامش بده،، جابه جا میکنم و فقط انجامش میدم. حتی ناشیانه و کوچک اما آزاد. اینجوری قدرت از اون گرفته میشه و به من برمیگرده. 

 

چون زندگی همینه! همین یک باره! و من نمیخوام مدام توش با خودم بجنگم. میخوام دست بکشم روی بدترین ویژگی هام و ببوسمشون و واسه رفتنشون عجلگی نکنم! میخوام خوبی صفات بدم رو بکشم بیرون. میخوام خلاقانه ازشون استفاده کنم. میخوام تبدیلشون کنم. میخوام راهشون رو پیدا کنم. 

 

میخوام بترسم اما پیش برم. میخوام بلرزم اما حرکتم رو بند نیارم. میخوام با وجود ترسها، جسارت کنم. میخوام وقتی ترس تو چشمهام زل زده، شجاعت کنم و یک قدم کوچک ناشیانه به سمتش بردارم. چون من نمیخوام تمام زندگیم رو بذارم واسه بعد! بعد که دیگه نترسیدم؛ بعد که آماده تر شدم؛ بعد که... بعدی وجود نداره. من فقط امروز رو دارم که با قدم های کوچک پرش کنم...

نمیخوام تو جنگ با ترس، بشکنم و دفن بشم زیر خاک امن ترین منطقه ی دنیا که هیچی ازش جوانه نمیزنه!! 

 

حتی اگر با کله بخورم زمین، بهتر از اینه که یک سر سالم داشته باشم که به جای سرخوشی انجام کار با فکر کار پر شده!! 

 

حالا که تو سکوت خونه تنهام.. حالا که خونه برق میزنه.. حالا که بعد از یک عالمه درگیری و فشار پشت سرهم و از هر طرف،، اینجام.. حالا که با خودم صادق و روراستم.. حالا که واقعی و شفافم،، باید بگم که دستم پر از سرنخه که مغزم وقتی باهاش دوست شدم، بهم ارزانی کرد.. قلبم پر از شوقه.. و جسمم رو به تمامی حس میکنم.

مرز بین اینها یعنی بین اجزای من، برداشته شده و من مایع جاری ریزان پر پیچ و تابیم که می پیچه و پیش میره و هرچیم بشه، راهش رو پیدا میکنه: اول ذهنش رو آرام میکنه تا واسه ش بباره و بعد با قلب واقعیش، درک میکنه!! 

 

و راستش، درگوشی میگم، دارم عاشق اون درگیری هام و این غم الانم میشم،، خیلی دارند عمیقم میکنند و رهاتر و آزادتر.. 

 

در من داره چی رخ میده؟ نمیدونم...  فقط میدونم که من از توی هرچیزی، خوبیش رو میکشم بیرون. میگذرونمش و بعدش دیگه آدم قبلی نمیشم. خیلی جذابه..

و از بدی های هر چیز هم استفاده میکنم، صادقانه و واقعی بهشون نگاه میکنم، بعد یه دفعه یه ریشه، یه سرنخ، از زیر انبوه غیرواقعی ها و حواس پرت کن ها و درپوشها و برفها میزنه بیرون و من عاشق اون لحظه م که کبکم، خروس میخونه 😊😊.. دیگه اونجاش با تسلیم پویا باید اقدامم طراحی بشه. و اقدام با شروع بی فکر و قدم کوچک و لرزان و ناشیانه، شکل میگیره. و در مسیر و راه، بالغ میشه!! 

خودمون رو گول نزنیم فقط!! ما مسئول اینجا و امروز و این لحظه و خودمونیم.. و هیچ چیز این دنیا مطلقا خوب یا مطلقا بد نیست. 

 

آهستگی، تمرکز، توجه، قرار... آهستگی، تمرکز، توجه، قرار... آهستگی، تمرکز، توجه، قرار.....  آگاهی به زمان و حال.. آگاهی به خود.. هوشیاری تیز و براق و برنده.. 

 

سایه، از خودت طلوع کن و بر خودت بتاب!! 

سایه، از من عبور کن و من رو بساز.. 

از اونی شروع کن که فکرت میگه: نمیتونی!! 

اگه نمیدونی باید چیکار کنی،، همیشه همینه، فقط باید شروع کنی! 

در خونه رو باز کن و برو بیرون.. اگه واقعا بخوای، راهشو پیدا میکنی! 

 

زندگی هیچی نیست میگذره و میره و تمام میشه و.. یک احتمالا موقتیه.. بازیه.. و شروع و حرکت های مدام، بهش معنا میده..

 

خودتو میشناسی؟؟ در هر گذر، چی واسه ت کار میکنه؟؟ 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۲۵
سایه نوری

نظرات  (۴)

به به🌹 اصلاً مطلق نبودن یکی از ویژگیهای این دنیاست که زیباترش میکنه. هر وقت بفهمیم که برای ما آدمها مطلق و کمال وجود نداره خود به خود کامل میشیم. من خودم این رو بارها تجربه کردم هر وقت پیش خودم اقرار کردم که من کامل نیستم دروازه های تکامل روبه من باز شدن. هر وقت بتونیم به نقصان خودمون پی ببریم خود به خود وصل میشیم به کمال الهی. قطره دریاست اگر با دریاست/ ورنه او قطره و دریا ، دریاست.

 

من تازه دارم با خودم آشنا میشم و در هر گذری دردهام بیشتر از همه بهم کمک کردن. مخصوصاً دردهای کهنه❤

پاسخ:
دقیقا همینطوره گیسو جان.. درک و پذیرش نقصان، کامل نبودن و آسیب پذیری ها، عجله و شتاب و مقایسه و رقابت و جنگ و فیک بودن و رکود رو از ما میگیره. و در اصالت و واقعی بودن و حرکت، گره ها خود به خود باز میشن و رشد اتفاق میفته.. 

برای منم همینطوره گیسو.. دردهایی که غمش رو بغل کردم و بعد مسئولانه خوبی هاشون رو کشیدم بیرون و از روشون نقشه ی حرکت بعدی رو کشیدم، بیش از هرچیز دیگه رها و آزاد و بالغم کردن 💜🙏

سلام سایه

چه متن جالبی بود

بهش نیاز داشتم انگار

 

پاسخ:
سلام سارینا جان..

نوش جونت جانم 😊😘💜 

خودم رو میشناسم؟

نمیدونم

در هر گذر چی واست کار میکنه

قبلا هیچی جز استیصال و سکون و افسردگی و ناراحتی

الان سعی میکنم خودم خودمو بکشم بیرون با حرفهام.

 

 

به  جانم نشست حرفات و بهش خیلی فکر میکنم.به قدمهای کوچک زندگی که همین الان باید پر بشن،به زندگی که نباید نگه دارم برا فردا

پاسخ:
چقدر عالی زهره جان 👏👏

زندگی واسه فردا اصلا نمی مونه!! میره و مثل ماهی از دستات لیز میخوره.. تا هست، آگاهانه نگاش کن.. هوشیارانه و تیز مشاهده ش کن.. و لازمه ی این میدونی چیه؟ واقعی شدن که عزت نفس بهت میده. و وقتی خودت برای خودت عزیزی، مسئول و قوی میشی و واقعا میخوای.. قربانی ساکت میشه و چون تو واقعا میخوای،  راه و راهنما و گشایش از هر طرف سرریز میشه.. 

الان که من کامنت میذارم تو سر کلاست هستی

برای من در هر گذر آرامش آهستگی و نوشتن کار می کنه و نوشتن بیشتر از هر چیزی تو نوشتن راهها رو پیدا می کنم سر نخها  میان، چراغهای خاموش روشن میشن 

سایه اون عشقی که در تو جاری میشه پاداش رفتن و نترسیدن توست  

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

 

عشقت مستدام عزیزم

شور زندگی جاری باشه تو لحظه لحظه هات

پاسخ:
نسیم قشنگگگ 💜
عجب شعر مسحورکننده ای 🙏
و گاهی رفتن، حتی در حال لرزیدن هامون! 😘😘

آهستگی و نوشتن،، برای منم همیشه کار میکنه.. و ویس گرفتن هم گره های ذنیم رو خیلی باز میکنه..
ممنون جانم.. مرسی نسیم به امید عشق خالص شدن برای همه مون 💜🙏🌺

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">