سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

بهاره و وقت برگشتن!

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۵۰ ب.ظ
سلاااام..سلااااام...
اصلن نمیدونم میخوام چی بنویسم! دلم هوای پستای نسیم رو کرده بود،رفتم وبلاگش،پست جدیدی نبود.بعد از دیروز، یکی همینطوررر تو ذهنم میگفت: سایه بنویسسس،بنویس،بنویس..
تو باید بگی...باید پستای قبلت رو کامل کنی، باید از پاییز،زمستونی که گذروندی بنویسی.از حس انفجاری حرکت به جلوت.از خوبی و حتی بدیهات.بعدش اومدم وبلاگ خودم و خوندن کامنت نسیم با جمله ی سایه بنویس و ادامه بده..دیگه عصرو فردا و هفته ی دیگه رو،،گذاشتم کنار.حتی لپ تاپو نیاوردمو همینطور دارم با گوشی مینویسم..و قلبم نمیدونم چرا مثل قبل از یک دیدار عاشقانه بعد از مدت زیادی دوری، داره گنجشک وار میکوبه،بدنم یخه و از حجم احساسی که زیر پوستم اومده متعجبم..اما قلبم کنار کوبشهاش،خوشحاله..از شروع دوباره ی نوشتن..روح من از بچگی با نوشتن و کتاب آمیخته شده و اینکه حالا کسایی رو دارم که میخونن منو، هرچند اندک، حس معرکه ایه..که کاش از خودم دریغش نکنم دیگه...
تو این مدت بارها گم شدمو پیدا شدم! در حال حاضر هم گم و پیدا همزمان هستم..کارهای عقب افتاده ای از سالها پیش رو که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم  دوباره شروع کنم، آغازیدم! 😊 و حتی توشون به جاهای خوبی رسیدم..شکست هم خوردم، گریه هم کردم،اما بعدش پر از ایده و راه جدید شدم، سختیهای راههای جدید هم از راه میرسیدن اما من زمستان با حس انفجار، پیش میرفتم...حالا باز حس به تعویق انداختنم، کمی برگشته،اما من میدونم ضعیفه و من همین روزها، باز خواهم تاخت و چیزهایی که شروع کردم، ادامه خواهم داد..ازشون مینویسم، حالا خود نوشتن منو غافلگیر کرده و کمی گیجم😊 و اینکه خیلی کارهای معمولی و ساده ای هستن که من شروع کردم، اما برای خودم بزرگن و خوشایند..چیزیکه این روزها باید حسابی تو روزهام باشه، کتابه و نوشتن..کتابهای خریده شده ی خوانده نشده برای اولین بار تو زندگیم بهم دهن کجی میکنن😊 کارهای روی هم جمع شده دارم که اگه این 5,6 روز، جمعشون نکنم، بیشتر خواهند شد و چیزهای جدیدی که باید اضافه بشن هم، باز عقب می افتند..و من اصلن نمیخوام اینجور بشه..پس هدفگذاری،برنامه رسیدن بهش،شروع،ادامه و اصلاح...هر هفته باید واسم روشن بشه..یکی از هدفهای بزرگ امسالم، کسب درآمد  از چیزهاییه که عاشقشونم، و قرار نگرفتن تو جو 98 سخته،تو 98 پول درآوردن زجره،سختر هم میشه و.....ست
اصلن میخوام تو سخت ترین سالی که همه حرفشو میزنن،سخت ترین سایه باشم.. محکم و آروم..
راستش اصلن فک میکنم این سال حرفهای زیادی واسه گفتن بهم داره،،میخوام اندازه ی چندسال زندگیش کنم،توش زمان خلق کنم و اندازه ی خیلی بیش از یکسال توش قد بکشم..
دیگه مطمئنم هرچیز اطرافم خرابه، نشون دهنده ی خرابی بخشی از فکرو ذهنو قلبو باورهامه..دلم میخواد تک تکشون رو شناسایی کنم، درباره شون بخونم، به خونده هام عمل کنم و از تجربه هام بنویسم..اصلن هیچ چیز اندازه ی این کار منو خوشحااال نمیکنه و روحمو به پرواز در نمیاره...
سال معرکه ی محشر فوق العاده ای بشه واسمون کنار هم...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۲۱
سایه نوری

نظرات  (۲)

خب دلت میاد از اون همه حسی که زیر پوستت می دوه خودت رو محروم کنی؟

منم الان دو سه روزه word رو باز میکنم تا پست بنویسم و بعد بدون اینکه چیزی بنویسم می بندم و میرم

به طور کلی در یک رکود بعد از سفر گیر افتادم و علتش انفجار خونه ای هست که واقعا در توان خودم مرتب کردن دوباره اش رو نمی بینم و منتظرم جمعه بشه با همسر مرتبش کنیم یعنی تو دیگه عمق فاجعه رو بدون چقدره

خب چرا هومان اینکار رو میکنه با من؟ چه گناهی کردیم ما یعنی چنان دل و رودهء همه چی رو در میاره که خودش باورش نمیشه چه کار کرده در مدت بسیار کوتاه

این کارهای روی هم جمع شده برای من تو کار های خونه هست

باید دوباره یه برنامه ای بریزم و هر روز وقت بیشتری رو به انجام کارهای خونه ام اختصاص بدم و یه فکری هم برای تخلیهء انرژی هومان بکنم تا سقف خونه ام پایین نیومده

به به بنویس لطفا

از برنامه هات و کارهات بذار برای ما هم انگیزه بشه

از اون کارهای ساده و خوشایند بگو.

منتظریم

پاسخ:
سلام نسیم جااان..
نباید اون حسو از خودم بگیرم..
منم وقتی خونه م بهم بریزه،،برنامه هامم بهم میریزه..ینیی تا مرتبو تمیز نشه،انگار دستو پاو ذهنمو بستن..
خببب نسیم جان جا داره بگم که خود کرده را تدبیر نیست😊😋
و من هم اگه روزی بچه ای به زندگیم بیاد،،قطعن همین بلاها رو سرم خواهد آورد،،چون من هم دوس دارم اونچه دوس داره رو انجام بده..
به خاطر این مدل مادرانگیت تحسینت میکنم همیشه..
چشم،چشم..حتمن مینویسم..
۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۵۵ بلاگر کبیر ^_^
عزیزکم سایه...
خیلی به خودمون تبریک میگم برگشتنت رو. دلم پر میزنه برای نوشته هات...
خیلی موفق باشی تو سال جدید عزیز دلم.

پاسخ:
میناای زیباااا...خجالت کشیدم الآن😊 و پر از ذوقمو خوشحااالی که کسی همچین حسی به نوشته هام داره و منتظرشونه...
ممنونم ازت..همچنین برای تو و همه مون💗💗

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">