سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

تفکیک، بخش مهمی از کشفه!

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۳۳ ب.ظ

در حالتی از بقا، دوام آوردن و زنده ماندن هستم. هرچند این حالت رو می بینم و به خودم اعلام می‌کنم که نمی خوامش! چون باید حواسم باشه شیفته و معتاد وضعیتم نشم. ما معتاد موقعیت های آشنامون میشیم چون استرسِ تازگی و حل کردن رو از روی دوسمون برمی‌دارند؛ هرچند نامناسب باشند.. 

 

اعلام می‌کنم که نمی خوامش تا آرام آرام بتونم پذیرای موقعیت های ناآشنا و جدید برای روانم باشم.. میدونم یکی از سختی های مسیری که مالِ منه، چیه؛ سردرگمی و تاریکی های همیشگی! وقتی راه رو من انتخاب کردم و دیکته ی جامعه، خانواده و آدم‌های زندگیم رو طوطی وار نمی نویسم، پس اشتباه و تاریکی و حتی طرد، اجتناب ناپذیره... و رابطه های تازه از راه تازه می‌رسند!

 

این روزها دارم با نگاه تفکیک کردن، جداسازی، فاصله گذاشتن... خوددوستی و خود مراقبتی میکنم. برای من و شرایط زندگیم و رنج هام واقعا کار میکنه. یعنی روزی که بهش رسیدم بدنم از داغی به یک خنکای مطبوع رسید؛ کله م یک آن شُکه و خالی شد؛ روانم به مرحله ی تازه ای تو رابطه با خودم رسید؛ فشار یک چیز از روی وجودم برداشته شد و یک قفل، واسه م باز شد. من به مجموع اینها میگم: رستگاری. کلمه ای، نیازه مدام و مدام واسه خودمون براساس خودمون _بازتعریفش کنیم. 

 

و اون چیه؟ چیزی که اینقدر دارم آب و تابش میدم خیلی ساده ست: سایه واقعیت اینه که تعادل مهمه. اینقدر روی فردیت مانور نده وقتی نمیشه آدمی رو از محیط و بافت و آسیب هایی که از محیط و بافت خورده و میخوره، امتیازهای اولیه ای که داره یا نداره، حمایتی که داره یا نداره و... جدا مرد. خودت رو مقصر نکن و سرزنش نکن. این موقعیت، روزگار، اونچه تحت کنترل تو نبود، این خانواده، این رنج، این بدِ روزگار لعنتی... باعث شده تو گاهی تو کاری رو بکنی یا نکنی... این، تو نیستی... این، موقعیته... این، حتی گاهی انتخابی برای ذخیره ی انرژی و دوام آوردنه... این، تو نیستی... این، شرایط بقاست. این، هویت تو نیست... این، دستِ جلاد روزگاره اصلا 😅 

 

اگر تو شرایط بقا هستیم، نیاز داریم به خود مراقبتی. نه صرفا خوددوستی که خودمراقبتی. چون گاهی خستگی و تنفر از خوده. یک‌جور مادرانگی. مثل مادری که از بچه ش خسته و عاصی هست اما مراقبت میکنه ازش. 

 

نیاز داریم اونچه برای این مرحله ی ما کار میکنه رو با خلاقیت شخصی و حل مسئله، بسازیم. این لازمه ش نگاه نقاد به هر جمله کوفتیِ قشنگه. حالم اصلا از همه جملات قشنگ به هم میخوره، وقتی انسان و بافتش توش نیست و فقط آدمی رو یک پروژه می بینه یا یک چیز ثابت.. و نه سیال. و نه افتاده و نه ضعیف و نه فلان..

 

خودت رو دوست بدار (یعنی چی) قوی بمون(چرا) بجنگ.. نجنگ.. گذشته ها رو رها کن.. پیشرفت کن.. برای رشد بجنگ. لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست 😅 ببخش تا رهانیده شوی.. فلان.. در لحظه حال زندگی کن.. خودت باش و نقابها بیفکن بر زمین 😅 به گذشته و آینده فکر نکن. حسرت نخور. خودت را ببخش. با تنهایی خودت خوش باش. آدم‌های سمی زندگیت رو دور بریز.. تو فقط به خودت نیاز داری. و هزار تا جمله دیگه که حالم از همه شون بهم میخوره و هزار تا نقد شخصی تو دفترم از همه شون دارم و این منم سایه که یه روزی شاید یه سری از این جمله ها، سبک زندگیش بود و حالا داره پوست میندازه و میره تو یک سبک دیگه.

  این سبک اینه: رستگاری، از واقع گرایی میاد. رستگاری، از خلاقیت میاد که هر جمله و کتاب و فلانی رو با خودت شخصی سازی و هماهنگ سازی کنی... رستگاری، خودش میاد! اما وقتی میاد که تو له شده باشی 😅 تعادل، مهمه! 

 

و جوابم اینه: دلم میخواد 😅 دلیل هم نداره. 

برای حرف مردم زندگی نکن مثلا .. دلم میخواد... 

 

هرروز براساس وقایع لحظه، حال و احوال و احساسات و وضعیت قلب و حال قفسه سینه و سنگینی سر و... ذکر روزم رو می‌سازم. و میگم.. قدم های کوچک گاه حتی 15 دقیقه ای، گاه حتی فقط 1 کار در روز طراحی میکنم و میرم به شب میرسم. و به اندازه ی کافی بطالت میکنم! فلسفه ی good enough..  فلسفه دختر کافی، مادر کافی، همسر کافی....   هر نقش و وظیفه + کافی، باید تمرین بشه.. بایده برای هر ایرانی. 

 

قلبم رو چیزهایی به اشتیاق میاره  هرچند مقطعی و گذرا هرچند آرام و بی سرو صدا یا طوفانی؛  اینها تو برنامه ی هرروزم هستند: هنر و خلق و نوشتن و حل مسئله و کار با دست... هنر.. هنر.. اینها، شیوه های ادامه دادن، دوام آوردن و بقای من هستند. تا برسه روزی که زندگیم رو بسازند.. اینها شیوه های ایستاده رنج کشیدن منه بعد از رنج کشیدنی افتاده!! و روزهایی خالیه. و من نگاهشون میکنم و کشف میکنم و می بینم حتی روزهایی نه تنها خوددوستی که خودمراقبتی هم واسه م میسر نیست و این، زندگی منه! 

 

​​

​​​​​​

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۱/۲۵
سایه نوری

نظرات  (۲)

یه سیستمی توی سازمانها و شرکتها و کارخانه‌جات است بنام 5s که اساس اینکار یعنی جدا سازی تفکیک و مرتب سازی که یه ایده‌ی ژاپنی هست و بسیاری از شرکتهای موفق دنیا هم از این استفاده میکنن، فکر میکنم این سیستم توی روابط آدمها هم جواب بده و لازمه

پاسخ:
چه جالب..
من عاشق فلسفه های زندگی ژاپنی هستم... ممنون که گفتید
و حتی رابطه با خود... 

:) عشق و نور به راهت

پاسخ:
فعلا وسط تاریکی و گاه حتی نفرت هستم 😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">