سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

تلاطم سایه 1

شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

با تمام تلاشی که کردم و میکنم هنوز هستند چیزهایی که حالم رو بهم میریزند.و این شدید منو آزار میده.در پی یافتن درد و درمان گاهی مستأصل میشم..و گاهی دلیل پیدا میشه و درونم مثل عضوپیوندی پسش میزنه،انگار میخواد بگه از من نیست...

من خیلی چیزهارو میدونم دیگه،یعنی اونا تو سطحم نشستن اما تو عمقو عملم نه هنوز...

اما من خواستار بهبودم...در پی شفام...میخوام حل بشم...

صاف بشم...قرار بگیرم...

مدتی که خب به نظرم طولانی هم هست،دیدارها و آدمها میتونن منو بلرزونن و اینکه میتونن رو دوس ندارم..من نمیخوام اونا تکونم ندن،،میخوام نتونن در من چیزی رو جابه جا کنن...

احساس میکنم منظورهایی وجود داره،،شاید نیستا یا اصلا باشه،،اما من از درون تو این مورد خرابم...

همینکه فاصله میگیرم عالی میشم،رها میشم اما این برای من کافی نیست...حس بیماری رو دارم که با مسکن آروم میشه اما ریشه ی دردش رو خشک نمیکنه...

صادقانه بگم یک خلأ درونی که راهش تلاشهای قشنگ منه و ساختن شخصیت زندگیم...بستن چارچوب محکمش...

الآن که کلمه ها جارین و حایلی بین من و تو نیست آلارمی در وجودم نواخته میشه که آره سایه تو از بابتهایی که حق خودت و تواناییهات نمیدونی احساس خلأ میکنی و اینا دونه دونه باید کشف و پر بشن،،چاه های وجودت...و تو هنوز گاهی در پی اثباتی...بحث های کوچیک زیرپوستی انجام میدی...گاهی کم میبینی خودت رو...و این گاهی ها در تو باید صفرمطلق بشه...

من در پی اونم که هیچ رفتاری با خودم و عزیزانم به چشمم نیاد...من در مورد خودم سخت گیرم و این سخت گیری هم غم میده هم شادی..

حساسیتها،،زودرنجی ها..اصلا نفس آشفتنو رنجش گاهی بدجور پشت میله های قفسم زندانی میشه...


من نه برای بزرگنمایی و جلوه گری که فقطو فقط برای زدن بر بدنه ی احساس خودم و تو مینویسم...

من با قلبم مینویسم نه محدوده ی محدود ذهنم...من با غمم مینویسم و شادیم...با تنفرم و عشقم...

من با تمااام احساسم مینویسم نه خودم...

اینجا جهان نوشتن منه و میخوام بی پرده باشه...

نوشتن هم برای من جهانیه و میخوام توش بگردم خودم را و 

جای خالی هامو با کلمات مناسب پر کنم...

و اصلا هم جمله ی کلیشه ای من رو قضاوت نکن رو نمینویسم و در این لحظه ی خاص کاملا پذیرا...

ادامه دارد...

(کسانی هستند که در از دست دادنها کنارت بوده اند و اما همانها بیش از هرکسی از دست دادنت را به یادت می آورند! )

                                                                                     سایه


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۱
سایه نوری

نظرات  (۳)

وقتی اون ایمان کامل به نیروی برتر نیست احساس عدم امنیت ایجاد میشه که تو وقتی در جمع هستی حسش میکنی. نیروی برتر جاری در آدم هایی که به هم می ریزنت و زبان خدا هستن برای فهموندن خلاهای وجودت به خودت رو تشخیص نمیدی.
پاسخ:
و این نظر...این...عالیییی بود برای من..میتونم بارها بخونمش،،هرباار ازش چیز تازه ای بگیرم،،باهاش ذوقی بشم،،اگه مطالعه ای در این باب هست حاضرم همه شو ببلعم به جای خوندن...
و اینکه نسیم من عااششق خدام،،خودش میدونه..و منم میدونم کارش چقددرر درسته،،اما خب ایمانم هنووزز،،حالا حالاها کار داره...
و دقیقا گفتم توی 2تا متن که اتفاقا منو به کمبودهام و تکه های گم شده ی پازلم میرسونن اما در حین رسوندن حالمم بد میکنن مقطعی،،این نباید باشه درم...باید درسشونو با خوشی و آرومی بگیرمو بگذرم...انشالا...
ممنونم ازت نازنین...خیلییییی...

عزت نفس عزت نفس عزت نفس

عدم امنیت

عدم ایمان کامل به نیروی برتر

نشناختنش. لمس نکردن قدرتش.

پاسخ:
نسیم جان سلام...بله دقیقا خودم به اینا رسیدمو در پی درمانم...
فقط من عدم امنیت رو متوجه نشدم و بهش نرسیده بودن...
۲۱ مهر ۹۷ ، ۱۹:۱۷ مهسا حسینی
راحت ترین راه بدست اوردن پول
با استفاده از بیت کوین 
https://get.cryptobrowser.site/2508839
سوالی چیزی داشتید در خدمتم
راستی متن هاتون خیلی خوبه اگ خاستن توی گروه ادبیات ایران باشید به این شماره پیام بدین 
پاسخ:
سلام...ممنونم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">