سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

روز آرام بهاری

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۱۳ ب.ظ

روز آرامیه‌؛ خیلی ساکت و کرخت و ملوس دقیقا مثل گربه ی عسلی رنگی که زیر نور ملایم آفتاب لم داده!

دراز کشیدم روی مبل و صدای تیک تاک ساعت خودش رو جا میکنه بین واژه های ذهنم! قلبم امید، هیجان، شوق و اندکی استرس رو همزمان داره و حالا که دارم مینویسم باز شدن رگهاش رو حس میکنم...

نشسته رو مبل کناری و گه گاه خنده ی ملایمی میکنه که دلم رو میبره. فکر می‌کنم پاشم بغلش کنم، ببوسمش، تو چشماش نگاه کنم. و یک نسکافه ی هوس انگیز آماده کنم و بعد بیام ادامه ی نوشتن..

پس جایی نرید 😊

خب من برگشتم؛ یه قاشق سرخالی نسکافه رو با مقدار خیلی کمی آب با فوم کن شیر میزنم تا کرمی و غلیظ بشه، شیر داغ رو فوم میکنم و میریزم روش بی شکر. نوشیدنی خوش برو روی 2 لایه ی خوشرنگی میشه با مزه ای لطیف و خامه ای.. که همراه با کاکائوی مورد علاقه م جشن نیم روزه ی حلالی میشه... چون راه انداختن جشن با خود، همیشه هماهنگی و تعادل و روشنی به ارمغان میاره.. 

و آیا چیزی راه گشاتر از این هست که با خودت بی پرده تر، روشن تر و آشناتر بشی؟ 

روزهای عید رو تا اینجاش فقط به لم دادن، استراحت، بودن با خانواده م، کافه، پیاده روی، تماشای آسمان، پرسه زدن در بادهای از جا بلند کن و خلاصه گشت و گذارهای شیرین گذروندم.

 

حالا دیگه دلم پر میکشه برای رسیدن به کارهام. پرداختن به موضوعات تازه م. باز بیرون اومدن از منطقه امنم و عاشقی کردن با زندگی... و دیوانگی با دنیا.. و چشیدن مزه ی خلق نو.. 

 

جمعه، خونه ی مامان بودیم. و واسه ی دیروز و امروز غذا داد. منم دیروز نیم ساعتی رو به گردگیری و جارو و تی گذروندم و همه چیز تمیز و براق و آماده ست واسه شروع بی فکر عجیب راه تازه ی من.. 

 

و البته شروع آشپزی بعد از شکر به خاطر تمام روزهایی که پیش اومد و عادت آشپزی رو از من گرفت 😂 خلاصه که میلم به آشپزی کردن و پختن غذاهای سالم و خونگی و خوددوستانه برگشته و میخوام یه لیست بنویسم ازشون.. 

 

دیشب تو پیاده رویم، اونقدر سر به هوا،  دایره ی دل انگیز ماه رو تو خاص ترین آبی سرشبی نگاه کردم که انرژی آسمان دیشب هنوز داره توی سلول هام رفت و آمد میکنه و تو این فکرم من عاشق تنهایی و طبیعت، باید خیلی بیشتر از قبل نوشتنم رو ببرم زیر آسمون و لابه لای درختها..

و قبلش لازمه بهانه ها و فکرم رو خاموش کنم. چون هیچ چیزی نیست که من واقعا بخوام و جور نشه. چون همیشه یه راهی هست.. مگر اینکه نخوام و بشینم گیر کنم تو نبود شرایط و دلسوزی برای خودم... 

 

حالا احتمالا برم حسابی تو دفترم بنویسم. امسال واسه ی من، جاری بودن در نظم نسبیه.. چیزی که نه زور و اجبار و فشار فرسایشی داره و نه مطلقه اما برنامه ی ویژه ی روشنی توشه که به روزگار سپرده میشه و به دست من اجرا...

باید ببینم این سبک و بیشتر دیدن خودم تو ابعادی که مدنظرمه به کجا می برتم.. آگاهی نرم بر خود، آگاهی به زمان، عزیز شمردن بیشتر خود که دنیاییه واسه خودش و حضور هوشیارتر در اکنون از مهمترین اصل های این سبکه که پر از فرعیاته هرکدوم و پیش میره تا من رو برای خودم عزیزتر و لحظه رو برای من باشکوه تر کنه.. 

بعد از اون همه محتوای خوددوستی و لحظه حال که به باد رفت، میخوام بیشتر این 2 تا رو زندگی کنم تا ببینم با من از نقطه صفر در سال 00 باز چیکار میکنن! 

 

سفت نگیرم.. سخت نکنم.. پیچیده نکنم.. گیر نکنم.. فکر نکنم.. اسم نذارم.. 

از نو معنا بدم.. نگاه کنم.. جزئیات رو ببینم.. پیش برم.. شروع کنم.. ادامه بدم.. حرکت بعدی رو بسازم.. و گذر کنم.. 

چون دنیا واسه من با بیخیالی و پیش روی کار میکنه.. 

 

چون راهش همیشه باز میشه اگر من بخوام!! مهم اینه واقعا بخوام..

 

نگاه تازه ی شما به چیه؟ معناهای نوتون از کجاست؟ چه کاری قراره واسه خود خود خودتون بکنید که فقط خودتون می بینیدش؟ حرکت بعدی شما از کجا شروع میشه..

شروع، تنها چیزیه که هست و واقعیه، درست مثل لحظه ی حاله❤️

00، نماد و نشانه ی جذابیه.. هرچند من خیلی درگیر اعداد نیستم اما این 00 به دلم عجیب نشسته 😊😊❤️

 

​​​​​

 

 

 

​​​​​​

 

​​​​

 

​​​

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۰۸
سایه نوری

نظرات  (۷)

راستش امسال خیلی اهداف جدیدی ندارم چون بیشتر هدفهام و برنامه هام ادامه ی هدفها و برنامه های پارساله که باید ادامه شون بدم. ولی به خودم قول دادم که دوتا کار رو حتماً انجام بدم یکی اینکه درمورد عشق مطالعه کنم و بیشتر از قبل بهش فکر کنم و دومی اینکه برنامه ریزی به سبک بولت ژورنال رو شروع کنم.

پاسخ:
گیسوی قشنگگگ 😘😘
موفق باشی جانم.. و سال معرکه ای باشه واسه ت.. 
مطالعه درباره عشق‌؛ به به 💜

چشم حتمن.خیلی هم ممنون از شما و حس قشنگی که منتقل کردید.

پاسخ:
❤️😍
موفق باشی جانم 🌺🌺

حق با شماست.00 خیلی جذابه.خیلی زیاد.من امسال دوست دارم به جسمم بیش‌تر اهمیت بدم.چون من بر خلاف خیلی ها به غذای روح بیش از غذای جسم اهمیت میدم و امسال می‌خوام از جسمم هم غافل نباشم.و اینکه دلم می‌خواد از لحاظ اخلاقی روی خودم بیشتر کار کنم.و اراده‌ام رو در یک سری مسائل بیشتر کنم.دلم می‌خواد برای اولویتم جون بدم و مثل سابق درس بخونم و تمام اتفاقات تلخ 99 رو فراموش کنم و به نشاطم هم رسیدگی کنم.

مخلص کلام میشه.رسیدگی جسم و روح و پاک کردن فکر از هرگونه آلودکی ذهنی و اراده برای انجام کارهام اولویت و هدف 00 هست.

پاسخ:
به به... بسیار عالییی..
رسیدگی به جسم، یکی از مراحل خیلییی مهمه خوددوستیه به نظر من..
بشقاب های رنگین و خوشمزه پر شده با سبزیجات دلبر و تازه .. عطر غذاهای سالم خونگی پخته شده توی فر به جای سرخ کردن.. روغن زیتون و کنجد اعلا و کره های محلی..آب و میوه.. آگاهی به سرسری نپختن و سرسری نخوردن.. آهستگی در خوردن و لذت بردن ازش.. جایگزین های نان سفید و برنج.. صبحانه های دل انگیز و سالم و مقوی.. باید بنویسیم لیستهامون رو و با قدمهای کوچک پیش بریم.. و خودمون، خودمون رو نگاه کنیم و به خودمون آگاه باشیم.. 
حس ناب رسیدگی به جسم و سلامتش همیشه واسه من جذابه حتی وقتی یادم میره 😅😅
تلخی ها پر از درس هستن جانم و به نظر من وقتی به اندازه کافی ازشون بیاموزیم نه دیگه تکرار میشن و نه قدرت و فشاری بر ما دارند.. و به اندازه ی همه شون شیرینی خواهیم داشت چون تبدیل بی جنگ رو یاد گرفتیم.. 
بهت توصیه میکنم وبلاگ نسیم رو بخونی واسه اهدافی که برشمردی، حتما بهت کمک خواهد کرد مطالبش و کلی کیف خواهی برد جانم..
nasimanegi.blog.ir.. همینجا هم واسه م کامنت گذاشته.
موفقققق باشی جانم 🌺🌷🌺🌷❤️

نه سایه برای بار دوم اگر بخوام بنویسم اصلا شبیه اولی نمیشه و برای من معمولا اولی که با حس و حال اون زمان هست کاملتر و بهتر و تاثیر گذارتر میشه 

اما پر کردن به معنی دوباره کاری نیست به معنی تداوم در انجام یک کار هست مثلا یکی برای موفق شدن لازم داره نگاهش رو به زندگی تغییر بده برای تغییر نگرش چیزی که می تونه باهاش ارتباط برقرار کنه کتاب خوندنه بعد سه تا کتاب بخونه بگه خب من دیگه تغییر کردم تموم 

غلطه

باید آهسته و پیوسته به طور دائمی هر روز چند صفحه کتاب بخونه هر چقدر کم هرچقدر کوتاه اما مداوم باشه 

نه اینکه یه کتاب رو چند بار بخونه که اون میشه تکرار و من اونو کم انجام میدم که البته اونم ضعف هست و برای خود منم تکرار همیشه جواب داده و تو تکرار نکات جدید جالبی دیدم که تو بار اول ندیده بودم

اما برای خلق کردن همیشه نسخه ی اول بهترین نسخه بوده برام

پاسخ:
برای منم همینطوره و کلا هیچ خلق و نوشتن و کارم مثل بار قبلش یا بار اولش نمیشه.. چون هیچ لحظه ای، لحظه ی قبلش نیست!
انگار تو پر کردنه، هردو تا معنا هست نسیم هم تکرار و هم تداوم... مثلا پر کردن تو کارهای هنری اینجوریه هم یه کار رو اونقدر میکنی که خبره بشی هم تداوم داری در پیش بردن مهارتهای جدید.. 
یکم سخته جدا کردن تکرار از تداوم در پر کردن.. و واسه من هردوش معجزه کرده تو تجربه هایی که دارم. 
و هردوش هم تکرار و هم تداوم همیشه برای من خیلی سخت بوده نسیم و میدونم رشدم از همین 2 نقطه ست.. و هرچند متوجه تفاوتهاشون هستم، هردو  شباهتی دارند در نتیجه واسه م و اونم اینه که دارم یه رشدی، یه جهشی، یه شوقی می بینم که هیچ نمیدونم چطور و از کجا اومده و داره من رو با خودش میبره.. اگر شروع رو تاب آورده باشم... 

اون سیستم نظم نسبی من که گفتم ازش، از قدم های کوچک هرروزه ساخته شده: کوچک، سریع، ناشیانه، بران و بی فکر اما هرروزه.. که مدام میترسم نشه نسیم... 

این پستت رو کاملا فهمیدم چی میگی.

نگاه تازه ام؟

زیاد و جزئی هستن و نمیدونم گذران یا پایدار.

بطور کلیش کتاب بخونم و خودمو از نو بسازم.

راستی سایه،جواب پست قبل رو خوندم،چند روزیه بهش فکر میکنم و سعی میکنم پیاده اش کنم.ممنون از توضیح کاملت

پاسخ:
چه خووووب یه بار تو نگفتی انتزاعی و فلان 😂

زهره جان این کتاب خوندنه؛ ببین قبلش بگم من با کتاب خوندن مخالف نیستما.. اصلا ااا.. خب من براساس تجربه هام، یک سری محتواهایی با مضمون به جای کتاب، زندگی رو مطالعه کن.. بعدیش به جای کتاب، خودت رو مطالعه کن.. به جای کتاب، لحظه رو ورق بزن و... داشتم که خب خیلی خیلی  طولانی بودن و خب طنز و... حالا این به جای،، منظورم این نبود که کتاب نخونیم و فلان.. مثل اون محتواهای بی هدفی و بی آرزوییم که منظورم هدف و آرزو نداشتن، نبود اصلا.. خب حالا اون همه رو تو چند خط نوشتن، خیلیییی سخته و نمی خوام غلط انداز باشه چون کتاب‌ها به هرحال شناخت ( افکار و پایه های مورد نیاز ما رو) حتما تغییر میدن و شروع کارمون و ادامه و همه جاش باید باشن.. 
من همیشه ترسیدم از انتشار به خصوص محتواهای مربوط به کتابم.. اما راستش عاشقشون بودم.

اما راستش کتاب خوندن و پادکست شنیدن و اینها،، حتی فیلم‌های پر محتوا، بدون زندگی کردن، بدون شناخت خود، بدون واقعی شدن، بدون لحظه رو دریافتن، بدون خود رو دیدن، بدون روزمره رو یه جور شخصی عاشقانه کردن، جواب نمیده...حداقل واسه من نداد.. کتاب‌ها حتما ناخودآگاه، باور، دید و زیربنای ما رو قلقلک میدن اما به نظرم تغییر یا تعدیل تنها با تجربه ی زیستن واقعی رخ میده.. که واسه من داد. 
البته این نظر منه.. تو زیاد و اونجور که دوست داری بخون اما خونده هات رو زندگی کن و شخصی سازی کن.. بخون اما نه به جای زندگی کردن... گاهی ما پناه می‌بریم به کتاب‌ها و فیلم‌ها و پادکست تا یادمون بره اون کاری که بایده.. چون بگیم خب اونهام مفید بودن اگر فلان رو نکردم. تا از زدن تو دل ترسهامون معافمون کنن.. تا یادمون بره باید بعضی دردها رو کشید! یا کشیدن درد رشد رو به تعویق بندازیم. تا تو منطقه امنمون بمونیم و خیلیییی چیزهای دیگه.
دلم باز برای محتواهای از دست رفته م تنگ شد که 😭
البته اگر کتاب واسه ت جوابه حتما بخوناااا اما زندگی کردن خونده هات و ساختن تجربه ازشون رو یادت نره جانم..
خیلی وقتها آدمها به من گفتن تو فلان کتاب رو خوندی یا فلان فیلم رو دیدی که فلان رو نوشتی یا فلان کتاب و فیلم ما رو یاد تو انداخت.. اما من نخونده بودم فقط درد و رنج و کمبودهام رو هدر ندادم همین. حالا افتخاریم نیستها.. ( چون بعد دود شدن اون همه محتوا، نیاز به ورودی و مطالعه رو حس میکنم و از اهداف امسالمه) یا هدفم تعریف از خود نبود، منظورم این بود، ما خیلی از کتاب‌های بزرگ دنیا رو میتونستیم نوشته باشیم یا کارهای بزرگ دنیا رو کرده باشیم،، فقط ترسیدیم و خود واقعی ناقص زخمی آسیب پذیر پر اشتباهمون رو ندیدیم یا مخفیش کردیم.. بااینکه به من، چیزی بیشتر از اشتباهاتم، آسیب پذیریم، خطاهایم، کمبودهام، رنج هام، درد هام، تنهایی هام، بی پناهی هام و از دست دادن هام  نیاموخت. 
لحظه حال و دیدن خود و خلق و روزمره ی دیوانه وار، شافی و ناجی و رشددهنده هستند..
حالاام دارم پشیمون میشم از ارسال این جواب 🙄😅 خواهش میکنم کتاب زیااد بخون. با کتاب درست مناسب حالمون، شناخت و باورهای ما خیلیییی عوض میشه. اصلا بدونش ممکن نیست اما خونده هات رو مرور کن و زندگی کن و بگذر.. خلق کن‌؛ تو کاری که عاشقشی.. 
من فکر کنم 3،4 تایی کامنت از تو داشتم که مال چند وقت پیش بود که همه رو  جواب دادم.. موفق باشی جانم ❤️🌷

از اونجایی که من همیشه فقط یه بار هر کاری رو انجام میدم بذار نگاه تازهء امسالم رو تو وبلاگم بنویسم و دوباره نویسی نشه 

فقط عنوانش رو بگم و برم و اون کار نیکو کردن از پر کردن است می باشد که هنوزم ننوشتمش ولی می نویسم 

 

جذاب، ای پیچیده نکنِ سخت نگیرِ گیر نکن 

ای یهویی سایه شو

امسال اگر بخوای هی بری و نیای من می دونم و تو 

 

 

پاسخ:
پس زود بنویسش، بخونیم و کیف کنیم..

فقط جالبه واسه م کسی که از دوباره کاری بدش میاد هدفش پر کردن(بسیار کردن، تکرار، تمرین) هست.. حالا می فهمم که دوباره کاری با اون پر کردنه فرق داره اما خب من یه شباهت جالب و یه تضاد ظریف هم اینجا می بینم که واسه م شکل چالشش میکنه و جذاب شد خیلی واسه م.. من عاشق تضادها.. 
اما خداییش تکرار همیشه واسه من معجزه کرده وقتی دقیقه نودی بودنم بهش مجال داده 😅
فقط کاش یادم نره اینارو ‌؛ ول کردن رو 😅
این یهویی سایه شدن، هیچ دست خودم نیست 😂
فعلا تو حس رفتن نیستم اما اگرم برم، حتما میااام ❤️
چشم 😘

❤️

پاسخ:
😊🌺

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">