زندگی اصیل من
زندگی، یک اجتناب ناپذیر موقتی گذرای نماندنیست ..
چیزی که من نمی خواهم حتی یک ذره اش را هم هدر دهم؛
نه دردش را نه لذتش را نه غمش را و نه شادیش را...
آغوش میگشایم تا هرچه دارد در من و بر من بریزد...
من از هر شادیش، شادی دیگر و از هر رنجش، درس میسازم..
و هر درسش برای من شادی خواهد ساخت...
هیچ چیز آنقدر جدی و مهم و بزرگ و خاص نیست که من جدی و مهم و بزرگ و خاصش میکنم حتی توهم هایم درباره ی خودم! و چه رسد درباره ی دیگری!!
و یک روز چشم میگشایم و می بینم کمتر چیزیست که من را از پای درآورد و پیش روی ام را مانع شود... چون من از هر رنج، شادی دیگری میسازم...
میگن آدما توی ۲۰ سالگی نگران فکرهایی هستن که دیگران در مورد اونا میکنن در ۴۰ سالگی یاد میگیرن که به حرفهای دیگران در مورد خودشون اهمیت ندن ولی در ۶۰ سالگی تازه میفهمن که دیگران اصلا درباره اونها فکر نمیکردن
پس با این حساب میشه راحتتر زندگی کنیم و از چیزای کوچیک برا خودمون کوه نسازیم