سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

نگاه تازه ی من خوش اومدی

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۵۸ ب.ظ

این روزها به هر چیزی معنی تازه ای میدم.. یعنی هر چیزی تعریف تازه ای برام پیدا کرده. دید نویی اومده که زندگیم مثل صبح اول فروردین نو و تر و تازه و شکوفه ای و دردانه شده!

نمی دونم این نو و راحت و بی شیله، پیله و آسون دیدن هر چیز چه جوری اومد و افتاد وسط دستهام اما سپاسگزارشم و قدردانش.. 

دیسک کمر مامان به طرز عجیبی دردناک شده و من اومدم پیشش..

دلم برای خونه مون و خودش و دونفره های مهرانگیزمون و نگاه های عاشقانه و بغل های سفت و امنش یه نقطه شده...

با هر تیکه ی خونه پدری، با اتاق گذشته هام، با قاب های پر خاطره ی دیوارها،،  تلخ و شیرینهای عجیبم، جلوم زنده و جاندار شدن و مدام بهم یادآوری میکنن: هیچی دائمی و همیشگی نیست.. گذرایی تو گوشم زنگ میخوره و هوشیارم میکنه. 

این گذرایی، معلقم میکنه تو فضا و لحظه و میل به خلقم صد چندان میشه؛ خلق هم که برای من یعنی کلمه و جمله و شعر و قصه... 

بهم میگه: خونه بدون تو سرد و سوت و کور و سیاهه.. تو چطوری از تنهاییت همیشه غرق لذتی؟؟!!..

بهم میگه:  من که وقتی  میتونم تنهایی فیلم ببینم، کتاب بخونم، کارامو انجام بدم که تو یه جایی از خونه نفس بکشی... اما تو همیشه میتونی با خودت کیف کنی. و من فکر میکنم که آره، من تنهایی،، سرخوش و کیفورم و آزاد اما با تو آزادتر و دل قرص ترم 😊😊

و من به این رابطه و رابطه ها فکر میکنم... به قبل از عقد بلند عجیب جنجالی نادرمون که میتونم ازش قصه ها بگم.. به عقدمون؛ عقد یه دفعه ای تعجب آورمون..

به شب تلخ شیرین دردناک خسته ی هم خونه شدنمون. گفتگوها و رمز و راز رابطه مون رو دیوارهای این خونه و اتاق قدیمیم، از بر هستن.. 

اشتیاق، دیدنی ست؛ اگر آن را نمی بینید، یعنی نیست. لطفا در هیچ رابطه ای از هیچ جنسی، خودتان را گول نزنید. یادمه اینو تو یه محتوا نوشتم و خیلی مقبول شده بود این جمله و جنجال به پا کرده بود 😊😊😉😉

حالا لم دادم رو مبل بادمجونی نرم و راحت خونه ی مامان اینا و دارم با کلمه ها عشقبازی میکنم..

وقتی تو روز غم میاد، فهمیده نشدن میاد، قضاوت میشم، دلم تنگ میشه، آزرده میشم یا هر چیزز دیگه، کلمه و یاد نوشتن تبدیلم میکنه به یه گل آفتاب گردون که آفتاب رو میبینه و بس یا پرنده ای که آسمون رو میخواد و بس یا درختی که تسلیم و پذیراست و بس.. 

من با نوشتن یکی از اجزای طبیعتم یا نه خود طبیعت؛ همونقدر پذیرا و باشکوه و بیخیال و در جریان و قوی..

یا زمینم؛ همونقدر زاینده و عظیم .. 

اینه جادوی پیدا کردن کاری که عاشقش هستیم و خلق توش؛ همه چیز رو واسمون کوچک و طنز و شوخی و بی اهمیت میکنه جز خودش که آرام جانه.. خروش روحه.. غوغای درونه.. جنون شبهاست.. و دیوانگی لحظه ی غروبه...

درباره اون نگاه نو، خیلییی حرف دارم که به وقتش میزنم..

الآن میخوام برم گلهای مامان رو نگاه کنم و لحظه رو ببلعم و کیف کنم.

بعدش به اون دلربایی که تو خونه تنهاست و کلافه زنگ میزنم و یادش میارم سالهای گذشته رو که آرزوی با هم بودن رو داشتیم و من تو این خونه بودم و اون تو خونه ی دیگه! 

 

از دورها، خیلی دورها صدایی می آید

صدایی که میخواهد فراموش شود و توانش نیست،

من فقط گوش میدهم، میخواهم یادم بماند،

فراموشی را دیگر نمی خواهم...

من کوهی شده ام افسونگر،، 

پژواک آن صدا را شعری میکند

بر لبان عاشقی 

تا با شور شعر دل از معشوقش ببرد!!

                                               سایه...

#خلق_شادی_بخش

 

 

 

 

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۴
سایه نوری

نظرات  (۴)

۰۷ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۲۹ بلاگر کبیر ^_^

چه پست دلبرانه ی آرامش بخشی بود... 

همیشه از قلمت کلمه بچکه عزیز توانمندم.

پاسخ:
چه خووب که آرام رو توش دیدی، چون خودم حین نوشتنش خیلی قرار داشتم..
مرسی جانم مرسیی

خیلی لطف کردین ممنون:)

پاسخ:
🌿🌿

  "لطفا در هیچ رابطه ای از هیچ جنسی، خودتان را گول نزنید."  اینو متوجه نمیشم!!

پاسخ:
من داشتم از رابطه عجیبم میگفتم که سخت بود، کم داشت اما چیزی که توش زیاد بود و همیشه بود، اشتیاق بود..‌
من میگم نباید خودمون رو معطل کنیم! چه در رابطه های قبل ازدواج، چه با دوست و آشنا و حتی خانواده( بله من خیلی تابوشکن و جسور و جدا از باورهای قدیمی میگم حتی خانواده)... میگم که اشتیاق در طرف مقابل، کاملا حس کردنی، دیدنی و شنیدنیه.. کلا تو هر رابطه، هر مدلی و هر رنگ و هر جنسی.. 
به زور تو هیچ رابطه ای خودمون رو  جا نکنیم؛ بهانه نتراشیم: امروز خسته ست که زنگ نزد، دیروز فلان بود که بهمان کرد.. عاشقمه اما اینکه بهم توجه نمیکنه به خاطر شغلشه و... کسی که بخواد، میخواد هرطوری بشه.. کسیم که نخواد، نمی خواد هر کاری هم کنیم.. تمام.. 
ما اگر مراقبت و عشق به خودمون بدیم، حل میشیم و درست میشیم،، به جای اینکه به زور به کسی که نمیخواد عشق و مراقبت و توجه بدیم.. 
باید رابطه هامون رو هرس کنیم.. شفا بدیم.. تا شفا پیدا کنیم.
رابطه ها چیزایی هستن که بیشترین آسیبها رو از جانبشون میخوریم. حس بد میگیریم.. به زور کاری میکنیم و تهش از خودمون بدمون میاد و... 
کافیه روشن و شفاف ببینیم و خودمون رو گول نزنیم..
رابطه، خیلییی مفصله.. ازش حتما بیشتر مینویسم

تو از نور به سایه رسیدی

و الان از سایه به نور می رسی((:

پاسخ:
مرسی از این کامنت دلبرانه ت😊😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">