سایه های نور و....

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

زندگی گذر از نور به سایه و سایه به نور است...

۱ آذر

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۴۶ ق.ظ

وقتی بعد از ۲ روز کار کردن روی پروژه امتحان میان ترم و تحویلش احساس لهیدگی و بی خوابی رو همزمان دارم. و وقتی تنها بخش مجازی که میتونم توش الان کیف کنم اینجاست اما در عین حال حرفی ندارم 😅

 

جانم واستون بگه که این پروژه، یک کار گروهی ۳ نفره بود اما تمام کارش رو من به تنهایی انجام دادم! یعنی اصلا بلد نبودن اون ۲ نفر و قابل اعتماد هم نبودن.. تازه یکیشون پیام میداد: سایه جان تمام شد؟! یعنی بخش های بدجنس و لجو و تیکه اندازم اومده بود بالا امروز و بالا مونده 😅😅

 

خوشحالم روزهای سنگین طی شدن و ۱ آذر رسید.. هرچند پروژه ها و امتحانات و کارهای تازه در راه هستند. اما شما که میدونید، من حتما یک وقفه، یک خاموشی، یک استراحت، یک فضا و سکوت و بیکاری به خودم میدم.. و باز دوباره غرق میشم تو کار و از همونم کلی لذت میبرم.. چون زندگی میدان مسابقه نیست.. عجله ایم نیست.. هیچ جا هم خبری نیست 😅 

 

تمرین های یک در میان این هفته رو تقریبا برای ۴۰، ۵۰ نفر یا حتی بیشتر توضیح میدادم؛ من عاشق تدریسم... بعد یکی از تمرینها رو اونا نمره کامل شدن، من نیم نمره کمتر از اونها شدم 🙃🙃  تا این حد چشم و حواس واسم نمونده بود اما خب از حق نگذریم لجم گرفته بود هاااا 😂😂

 

خلاصه که زندگی با وجود هر چیزی داره یا نداره اگر باهاش پیش بریم؛ خرد خرد و قدم به قدم هرچند کم و مختصر و کوتاه، درهای زیادی رو پیش روی ما باز میکنه و از زیر خاک، چیزهای شگفت انگیزی، رو میکنه واسمون.. 

 

مهم اینه مسئول شرایط باشیم نه قربانیش؛ مهم اینه خلاق باشیم نه دنباله رو ...

مهم اینه خودمون باشیم؛ اونچه بهمون میاد و بلدشیم و شعور انجامش رو داریم.. وقتی خودمون هستیم،، آگاهی و نور و جذابیت و اعتدال و قدرت با ماست.. 

 

خب دیگه فکر کنم بقیه کلماتم باید برند روی کاغذ.. اصلا نفهمیدم چی نوشتم؛ انگار با خودم و برای خودم روبه روی شما حرف زدم ! اما همینطوری که هست منتشرش میکنم؛ این منم همین لحظه؛ نه کامل و عالی اما کافی و پرشور... 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۱
سایه نوری

نظرات  (۴)

۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۲۴ گیسو کمند

کامل بودن رو خودت باید از خودت تعریف کنی اما برای من عالیترین سایه ای هستی که دیدم و البته پر از شور و انرژی :*

پاسخ:
گیسووووووووووو ... تو هم بی نظیرترین گیسوکمند دنیایی که نمی دونم از کجا دوست من شدی 😊😊😊

اینو برای من نوشتی عزیز من 

خیالت راحت ماموریتت انجام شد 

دارم کتاب معجزه و رازهای موفقیت سریکو مار رائو  رو میخونم 

تمرین داره و تو میدونی من چقدر عاشق تمرینم تو تمرین دومش گفته برای چیزایی که تو تمرین اول نوشتین بیاین نقش های متفاوت در نظر بگیرین 

بعد یه جای دیگه اش گفته بیاین عنوان تعیین کنین و بنویسین 

برای نقش هایی که دوست دارین بازی کنین تو زندگی 

بعد من الان قبل از اینکه عنوانی تعیین کنم داشتم می رفتم هومان رو بیدار کنم 

اصلا نمی دونم چطور شد وبلاگ تو رو باز کردم سر صبحی 

بعد از خوندن پستت عنوانم رو نوشتم به عنوان تیتر تا بشینم در فرصت بعدی مفصل با اتکا به عنوانم بنویسم 

عنوانم اینه 

 

چیزی که بهم میاد، بلدم و شعور انجامش رو دارم 

 

احتمالا چند صفحه ای از دفتر تمرینم رو پر میکنه 

 

برم هومان رو بیدار کنم ده دقیقه عقب افتادیم 

پاسخ:
سلام نسیم زیباا..
به به؛ به بههه ... 
خوش بگذره بهت تو نوشتن این عنوان 😊
میدونی نسیمم، به نظرم خیلیی مهمه که نخوایم چیزی باشیم که نداریم! اونجوری فیکیم و مصنوعی.. اقتدار، عصبانیت های به جا و حتی عیبهامون قشنگن وقتی مال ما هستن. وقتی درست و به جا ابراز میشن. چون بهمون میان. مثل یه لباس نرم و لطیف و خوش جنس که توش راحتیم و رها و آزاد و وحشی..‌
۰۲ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۱ بلاگر کبیر ^_^

به به... خستگیت زود در بره جانم. 

پاسخ:
ممنونم مینای زیبا 🥰

معمولا توی کارهای چند نفره، همیشه یکی هست که بقیه به امید اون به بقای خودشون ادامه میدن!
:دی

پاسخ:
بله در این مورد خاص، من کاملا راز بقای اون دو نفر دیگه بودم 😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">